داستان این فیلم در سال 1970 میلادی جریان دارد زمانی که یک بازیگر وارد هالیوود می شود و ...

این فیلم داستان مثلث عاشقانه ایی که میان عکاس، بازیگر و کارگردانی ایجاده شده است را به نمایش می دهد و ...

داستان فیلم در یک بیابان بی آب و علف اتفاق می افتد و بر روی شاهزاده ای تمرکز دارد که به همراه اطرافیان خود در آنجا زندگی می کند. از آنجایی که مادر شاهزاده یعنی ملکه در حال مرگ است، او سفر درازی را در میان این سرزمین های بایر شروع می کند تا یک درمان افسانه ای را پیدا کند؛ درمانی که می تواند مادرش را از مرگ نجات دهد. طولی نمی کشد که شاهزاده با گروهی از موتورسواران مهاجم که توسط “وار لرد” و معاون او رهبری می شوند، روبرو می شود. شاهزاده در حین فرار از دست این موتورسوارها، با رباتی به نام “اش” برخورد می کند که در واقع یکی از آدمکش های وار لرد است. هنگامی که شاهزاده توسط این مهاجمان دستگیر می شود، او باید برای نجات جان خود مبارزه کند…

هنرمند مشتاقی به نام گرگ سسترو با مرد عجیب و غریبی به نام تامی وایزو دوست می شود. این دو با همدیگر به لس آنجلس سفر می کند و هنگامی که هالیوود این دو را رد می کند، تامی تصمیم می گیرد که یک فیلمنامه بنویسد و علاوه بر کارگردانی و تهیه کنندگی آن، در فیلم خودش بازی کند. این فیلم، همان فیلم “اتاق” است که به عنوان “شهروند کین” فیلم های بد شمرده می شود…